بسمه تعالی
دکتر احمد شفیعزاده در دیماه 1337 هجریشمسی در خانوادهای مذهبی در شهر اصفهان چشم به جهان گشود. پدر وی محمّد، انسانی فهیم و اهل مطالعه است که دوران سالخوردگی خود را نیز با مطالعه کتب مختلف سپری می نماید. مادر وی زنی متدین، مهربان و فداکار بود که در شهریور ماه 1396 پس از تحمل مصائب زیاد دیده از جهان فرو بست. وجود پدر و مادری این چنین، موجب شد تا وی از کودکی در خانوادهای منسجم و مذهبی و در دامان پر مهر پدر و مادر قرار بگیرد و از برکت وجود آنها سیراب گردد. همچنین وی دارای سه برادر و یک خواهر است که یکی از برداران او به نام حسین، پس از چندین بار مجروحیت جنگی، سرانجام در سال 1362 و در سن 16 سالگی در عملیات خیبر به فیض شهادت نائل آمد.
دکتر شفیع زاده از نوجوانی و از سن 12-13 سالگی به مطالعۀ کتب غیردرسی ازجمله کتب دینی، انقلابی و علمی علاقهمند گردید و در جلسات قرآن، نماز جماعت و نیز جلسات آموزشی و دینی حجةالإسلام حاج آقا احمد امامی و حجةالإسلام حاج آقا حسن امامی شرکت میکرد. همچنین برای مدتی ادارۀ کتابخانههای مسجدالکریم و مسجد امامی اصفهان را بر عهده گرفت. در همین ایام بود که با نام امام خمینی (ره) آشنا شد و به تدریج فعالیتهای فرهنگی و سیاسی خود را آغاز نمود. البته وی در این دوران به دلیل علاقه به استقلال اقتصادی، علاوه بر تحصیل در دورۀ راهنمایی و انجام مطالعات غیردرسی و فعالیتهای فرهنگی و سیاسی، در بازار اصفهان نزد دایی خود نیز کار میکرد و درآمد داشت.
از 15 سالگی با رسیدن به سن تکلیف، در کنار تحصیل و اشتغال، مطالعات و فعالیتهای فرهنگی و سیاسی خود را افزایش داد؛ بدینترتیبکه نزد دوستانی از طلاب اصفهانی و امام جماعت مسجد محل و نیز در حوزۀ علمیۀ بازار اصفهان به فراگیری ادبیات عرب و دروس مربوط به اخلاق و احکام پرداخت و در این راستا به طلاب کتابهای انقلابی میداد و دروس دینی را از آنان میآموخت. همچنین در کلاسها و جلسات و اردوهای آموزشی مبانی اندیشۀ اسلامی از جمله سخنرانیهای استاد سید علی اکبر پرورش حضور می یافت. علاوه بر اینها، کتب امام خمینی (ره)، شهید مطهری (ره)، علامه طباطبائی (ره) و نیز سایر اندیشمندان و روشنفکران معاصر را مطالعه مینمود و همزمان در جلسات مباحثه پیرامون این کتب شرکت میکرد و بدین طریق سعی در نشر افکار انقلابی امام خمینی (ره) و دفاع از بیانات و عقاید شهید مطهری (ره) داشت. ایشان در این رابطه می گوید: «متأسفانه بعضی از دوستانم که من را از مطالعۀ کتب شهید مطهری (ره) و دفاع از بیانات و عقاید ایشان منع میکردنند و به مطالعۀ کتب خاص دیگر توصیه داشتند، بعداً از مسیر انقلاب خارج و به گروههای ضد انقلابی پیوستند و درنهایت یا از ایران فرار کردنند و یا اعدام شدند. اما من خدا را شاکر هستم؛ زیرا از نوجوانی که در مسیر شناخت امام خمینی (ره) قرار گرفتم و مقلد ایشان شدم تاکنون که مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) را ولی خود می دانم در همان مسیر ولایی و انقلابی قرار دارم و زیر چتر هیچ یک از گرایشات و دستهبندیهای دینی و سیاسی و مطرح قرار نگرفتم، البته این به معنی ردّ تشکلها و احزاب نیست، بلکه حضور آنها نیز ضروری است، ولی با حفظ مبانی و اصول بنیادی و به دور از سیاسیکاری و فراموشی اهداف راهبردی انقلاب اسلامی».
وی در شهریوماه سال 1356 و در 18 سالگی به نظام وظیفه اعزام شد و پس از طی دورۀ آموزشی در پادگان بیرجند به هوانیروز اصفهان منتقل و به گذراندن دورۀ نظام وظیفه مشغول گردید. اما ایام سربازی وی با شروع نهضت امام خمینی (ره) مصادف شد که بالتبع فعالیتهای فرهنگی و سیاسی او را در جهت همراهی با این نهضت دربرداشت. همین امر موجب شد تا در آخرین روزهای سال 1356، حفاظت اطلاعات ارتش، وی را به دلیل فعالیتهای سیاسی و فرهنگی در محل خدمت، دستگیر و زندانی نماید. وی ابتدا در اصفهان زندانی شد، اما پس از چند هفته به زندانی در تهران منتقل گردید و در سلول انفرادی تحت بازجوییهای طولانی مدت و شکنجههای روحی و جسمی قرار گرفت؛ تا آنکه پس از تحمل چند ماه زندانی انفرادی به دلیل باز شدن فضای سیاسی کشور و عقب نشینیهای رژیم ستمشاهی، ابتدا از سلول انفرادی به زندان عمومی منتقل و سپس آزاد شد.
ایشان بعد از این وقایع،در سال 1357 با دستور امام (ره) مبنی بر ترک پادگانهای نظامی وعدم همراهی بانظام ستم شاهی، سربازی را رها کرده و به همراه تعداد دیگری از دوستانش به خیل عظیم مردم انقلابی پیوستند. ایشان در خاطرات خود بیان می دارند: «ضمن ملاحظات امنیتی، روزهای جدیدی شروع شد؛ و تلاشهای بی وقفه ای برای برگزاری کلاسهای آموزش نظامی و ایدئولوژیک، شرکت در تظاهرات و سازماندهی تیمها و گروهها برای فعالیتهای مختلف و حتی توزیع کالاهای مصرفی در محلات داشتیم؛ در یک مورد نیز برنامهریزی زیادی برای خلع سلاح یک پایگاه نظامی آماده شدیم، ولی نمایندۀ امام (ره) در اصفهان موافقت نکردند و موضوع منتفی شد که این حاکی از نوع نگاه امام (ره) و روش مبارزاتی ایشان بود».
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، فضای جدیدی از فعالیت و تلاش برای وی ایجاد شد؛ چراکه با گذشت چند روز از پیروزی انقلاب اسلامی ضرورت سازماندهی افراد فعال برای مراقبت از شهر و رسیدگی به امور و دفاع از شهر وانقلاب به وجود آمد و لذا وی به همراه تعدادی از دوستانش در اصفهان در کمیته دفاع شهری و پایگاهی به نام مسجد انقلاب گرد هم آمدند و بدین ترتیب به تدریج کمیتههای مردمی و انقلابی در اصفهان شکل گرفت. وی این دوران را با همراهی در برگذاری انتخابات و انجام چندین مأموریت به شهرستانهای اطراف استان اصفهان در جهت نهادینه کردن اهداف انقلاب سپری نمود تا اینکه سرانجام با گذشت چند ماه از پیروزی انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران به طور رسمی در اصفهان تأسیس گردید و تعدادی از افراد فعال در انقلاب همچون وی در اردیبهشت ماه سال 1358عضو این نهاد انقلابی شدند. ایشان در این رابطه بیان میدارد: « فکر میکنم بسیاری از ما با عضویت در سپاه پاسداران انگیزه و تصوری از نظامی شدن نداشتیم، بلکه انگیزۀ اصلی ما حفظ و حمایت از انقلاب و مردم بود، بااینحال به تدریج با شکلگیری روندهای توطئهآمیز در کشور، شرایط به گونۀ دیگری رقم خورد».
پس از عضویت در سپاه اصفهان، ایشان به اتفاق دوستان دیگرش با محوریت و مسؤلیت شهید حبیب خلیفه سلطانی که گلوله ای از آتش عشق، تحرک و پویایی بود، آموزش سپاه استان اصفهان را با تأسیس مرکز آموزش پانزدهم خرداد در سال 1358 راهاندازی نمودند.
در مرداد ماه سال 1358 در اولین روزهای ماه مبارک رمضان و در سن 21 سالگی با بانویی متدین و فعال در زمینۀ سیاسی و فرهنگی ازدواج نمود که محصول این ازدواج چهار فرزند (دو دختر و دو پسر) می باشد.
با شروع جنگ تحمیلی رژیم جنایتکار صدام علیه ایران اسلامی در پایان شهریورماه سال 1359و آغاز دوران دفاع مقدس، شرایط فعالیت در سپاه پاسداران در بسیاری از حوزهها دچار تحولات گسترده و عمیقی شد که این امر لاجرم توسعۀ آموزشهای نظامی و مبانی اندیشۀ اسلامی و تربیت نیروهای انسانی اعم از نظامیان و نیز مردم داوطلب و بسیجی برای اعزام به جنگ را ضروری می ساخت. بدین ترتیب ایشان به جبهۀ جنگ رفته و با حضور در مقر معروف به گلف در اهواز و سپس خطوط مقدم جبهه و در خط پدافندی در دارخوئین بنام خط شیر که توسط بچه های رزمنده اصفهانی تشکیل یافته بود حضور یافت وضمن کسب اطلاعات و تجربیات منطقه رزمی ، نیازهای آموزشی نیروهای نظامی و بسیجی را از نزدیک مورد سنجش و ارزیابی قرار داد تا بدین ترتیب به تقویت آموزشهای نظامی و عقیدتی در پادگان اصفهان همت گمارد.
در سال 1360، بنا به ضرورت توسعه آموزشهای نظامی متناسب با جنگ مبتنی بر مبانی دینی ، با همکاری دوستان خود در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اصفهان، مرکز آموزش غدیر را تأسیس کردند و مرکز آموزشی قبلی(پانزدهم خرداد)به محل جدید منتقل و توسعه قابل توجهی یافت .وی ابتدا در این مرکز به عنوان مربی عقیدتی و سیاسی مشغول شد و به تدریس دروس سیاسی و تربیت نیروی انسانی با تکیه بر اندیشه اسلامی و دیدگاهای امام خمینی ره می پرداخت و پس از مدتی نیز مسؤلیت این بخش را برعهده گرفت.
در سال 1361عضو شورای فرماندهی و مسئول آموزش سپاه اصفهان شد و در این ایام به منظور تقویت آموزشهای اعزام به جبهه، با همکاری تعدادی از همرزمانش ، مرکز آموزش امام حسین (ع) را در شهرستان مورچهخورت اصفهان و سپس در خمینیشهر راهاندازی نمود.این مرکز اقدامات قابل توجهی برای آموزش و تربیت نیروهای مردمی و اعزام به جبهه بسیجیان داشت.
در اواخر سال 1362 مسؤلیت فرماندهی بسیج سپاه اصفهان به ایشان واگذار شد و همزمان بعنوان رئیس ستاد لشگر احتیاط سپاه اصفهان ایفاء نقش نمود و از اواسط سال 1363 تا اواخر سال 1365 فرماندهی مرکز آموزش غدیر را برعهده گرفت. به علاوه ازاوایل جنگ تا پایان آن نیز با توجه به مسؤلیتهایی که برعهده داشت، به طور متناوب درصحنههاو عرصه های مختلف جنگ از جمله قرارگاهها و یگانهای مختلف جنگ (ازجمله قرارگاه کربلاء، قرارگاه قدس، لشگر امام حسین (ع)، لشگر قمر بنی هاشم و…) حضور داشت و در پایان جنگ نیز در کرمانشاه و درمعاونت اطلاعات و عملیات لشگر 6 ویژۀ سید الشهداء و نیز عملیات مرصاد در تنگۀ چهارزبر حضور پیدا کرد و از نزدیک شاهد موفقیتهای جبهه اسلام بر منافقین بود.
البته ایشان دراین دوران سخت و پر مشقت علیرغم تمام مسئولیت و گرفتاریها، از توجه به تقویت مبانی فکری خویش نیز غافل نگردید و در این راستا به فراگیری دروس حوزوی مختلف نزد اساتید برجستۀ حوزه در قم و اصفهان پرداخت؛ ازجمله: فقه و احکام نزد حضرت آیتالله سید اسماعیل هاشمی، عقاید نزد حجتالاسلام عبودیت و حجتالاسلام حاج آقا حسن امامی، تفسیر قرآن نزد استاد سید علی اکبر پرورش، اخلاق نزد آیتالله بهاالدینی و آیتالله راستی، مبانی معرفتشناسی نزد آیتالله حائری شیرازی، مبانی اندیشۀ اسلامی و جامعهشناسی با تکیه بر قرآن نزد آیتالله مصباح یزدی، حضور در برخی از جلسات اخلاق و عرفان آیتالله حسنزاده آملی و نیز بهرهجویی از محضر سایر علماء و دانشمندان در دروس مختلف.البته عطش یادگیری در ایشان هیچگاه پایان نیافت و لذا وی همچنان توفیق حضور در محضر برخی از علماء و اساتید بزرگ وقت را نیز دارد.
پس از پایان جنگ، همزمان با مسئولیتهای خویش در سپاه پاسداران، دروس ناتمام دانشگاهی را در رشته علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان به اتمام رساند و مدرک کارشناسی خود را در نیمه اول سال تحصیلی 1369 دریافت نمود. در همان سال نیز در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران در رشته جامعه شناسی با گرایش پژوهشگری در آزمون مربوطه پذیرفته و ادامه تحصیل دادو موفق شد در نیمه اول سال تحصیلی سال 1373 از پایان نامه خوددفاع و فارغ التحصیل شود.
در اواسط سال 1369 به تهران آمد و به عنوان جانشین معاونت بازرسی نیروی مقاومت بسیج منصوب شد و در این راستا تجربیات نوین مدیریتی در سطح ملی بدست آورد.
در سال 1373 در مقطع دکتری رشته مدیریت راهبردی دانشگاه دفاع ملی آغاز به تحصیل نمود و بالاخره باگذشت چند سال و ادامۀ تحصیل در این ایام و با پایان دروۀ نظری دکتری، پیشنهادات مختلفی برای پذیرفتن مسؤلیت دریافت نمود و نهایتاً در سال 1374 مسئولیت بسیج دانشجویی نیروی مقاومت سپاه را با توجه به ضرورت تقویت و اهمیت آن برعهده گرفت و توانست ظرف مدت زمان کوتاهی، تحولات اساسی و مهمی را در آن به وجود بیاورد که تأثیرات شگرفی بر روند فعالیتهای این مجموعه داشت. ازجمله مهمترین این تحولات عبارتند از: تبدیل کردن مجموعۀ کوچک بسیج دانشجویی به یک سازمان بزرگ، تأسیس بسیج اساتید، تصویب قانون تشکیل بسیج دانشجویی، به تصویب رساندن یک روز در تقویم سالانۀ کشور به عنوان روز شهدای دانشجو در مجلس شورای اسلامی، پیادهسازی زیرساختهای تأسیس خبرگذاری اختصاصی بسیج دانشجویی، تشکیل هستههای علمی دانشجویی، تأسیس کانونهای فرهنگی دانشجویی و توسعۀ چشمگیر نشریات دانشجویی و نیز طراحی و اجرای دورههای آموزشی تحت عنوان طرح ولایت با همکاری مؤسسۀ آموزشی-پژوهشی امام خمینی (ره) در قم (و اظهار رضایت مقام معظم رهبری (مدّظلهالعالی) در رابطه با این طرح در چند جلسه خصوصی و حضوری صورت گرفته با ایشان)، درجهت توسعۀ علمی، فرهنگی و سیاسی و همچنین تقویت مبانی فکری و معرفتی دانشجویان و نقشآفرینی هرچه بیشتر آنان در دانشگاهها. همۀ این تحولات با پیگیریهای مجدانه و زحمات جهادی و شبانهروزی ایشان در این دوره اتفاق افتاد که در سطح ملی اقدامامات مهمی محسوب می شد و موجب تحولات اساسی گردید.
در سال 1379 در دورۀ دکتری مدیریت راهبردی فارغالتحصیل شد و بدین ترتیب علاوه بر سابقه و تجربۀ مدیریتی از جهت تحصیلی نیز در حوزۀ مدیریت تخصص یافت.
ایشان از اوائل سال 1380 به دلیل ضرورت ساماندهی و تقویت بخش اقتصادی و خدماتی و باورعمیق به اینکه رشد حوزۀ اقتصادی با اقدامات جهادی زمینۀ پاسداری از انقلاب اسلامی و توسعۀ خدمات را فراهم می آورد، وارد جبهۀ جدیدی از فعالیت و حوزۀ اقتصادی گردید و مدیریت عاملی بنیاد تعاون بسیج را برعهده گرفت. در این زمان بنیاد دارای شش موسسۀ خدماتی بزرگ از جمله موسسۀ خدمات علمی رزمندگان اسلام، مؤسسۀ قرضالحسنه بسیجیان و… بود و تعداد زیادی شرکت در زیرمجموعۀ آن قرار داشت. دکتر شفیع زاده در این دوره از مسئولیت نیز تحولات اساسی و مهمی صورت داد و راهبردهای جدیدی را برای بنیاد تعریف نمود. ازجملۀ مهمترین اقدامات ایشان عبارتند از: تقویت بخش خدماتی و نیز سازمان دهی بخش اقتصادی همچون انحلال تعدادی از شرکتهای کوچک و غیر سود ده، پرهیز از پروژههای غیر ضرور، خودداری از رقابت با بخش خصوصی و انجام پروژههای مزیتساز در سطح ملی.
وی در اوائل سال 1381 با حفظ سمت مدیرعاملی بنیاد تعاون بسیج، مسؤلیت ساماندهی صندوق ذخیره بسیجیان را نیز بر عهده گرفت و توانست در طول کمتر از دوسال اقدامات اساسی برای بهینه سازی آن صورت دهد.
دکتر شفیع زاده در اواخر سال 1384 مدیریت عاملی مؤسسۀ قرضالحسنه بسیجیان را بنا به اقتضائات ضروری برعهده گرفت و در مدت بیش از چهار سال، آنچنان تحولات اساسی در این مؤسسه به وجود آورد که دوست و دشمن به شکوفایی و پیشرفتهای آن اذعان کردند. ازجملۀ مهمترین این تحولات عبارتند از: ایجاد زیرساختهای قوی بانکداری الکترونیک، پیادهسازی مدل مدیریت تعالی سازمانی و أخذ گواهیهای مختلف تعالی سازمانی طی چند دورۀ متوالی، پیادهسازی استانداردها و دستورالعملهای پولی و بانکی، تقویت نظامات آموزشی و ارتقاء سطح کیفی منابع انسانی، توجه به مبانی بانکداری اسلامی و درنتیجه بازبینی تمام قراردادهای مؤسسه و اجرای برنامههای وسیع و متنوع در جهت پیاده سازی بانکداری اسلامی با استفاده از نخبگان حوزه و دانشگاه ازجمله آیتالله مصباحی مقدم و حجتالاسلام دکتر عباس موسویان، اصلاح ساختارهای ستادی و عملیاتی، حضور مؤثر در بازار سرمایه در سطح مرجع فعالان اقتصادی، اعمال مدیریت راهبردی و ورود به باشگاه صد شرکت برتر ایران، انتخاب مدیرعامل مؤسسه (دکتر شفیع زاده) به عنوان مدیر موفق و کسب جوایز متعدد، تکمیل فرآیند تبدیل مؤسسۀ قرضالحسنه به مؤسسۀ مالی و اعتباری و سپس پیاده سازی استاندارها و زیر ساختهای مناسب به منظور تبدیل آن به بانک و… .
ایشان در آذر ماه سال 1392 بنا به دعوت ریاست بنیاد شهید و نمایندۀ ولی فقیه و تأیید بانک مرکزی، مدیریت عاملی بانک دی را عهدهدار شد که تا خرداد ماه 1395 به طول انجامید. دراین دروه نیز همچون گذشته با با پیادهسازی زیرساختها و ساختارهای جدید اقدامات و تحولات قابل توجهی در جهت رشد بانک و درنتیجه حمایت از خانوادههای معظم شهداء صورت داد. ازجمله مهمترین این تحولات و اقدامات عبارتند از: ایجاد زیرساختهای بانکداری نوین الکترونیک و زمینه سازی برای اجرای بانکداری هوشمند با استفاده از هوش مصنوعی، بهبود کیفیت مدیریت با اجرای مدل مدیریت EFQM، بهبود نظامات و استانداردسازی دستورالعملهای بانک دی مبتنی بر ضوابط و مقررات بانک مرکزی، ارتقاء سطح کیفی نیروی انسانی با آموزشهای حرفهای مستمر، بازبینی و اصلاح تمامی قراردادهای بانک دی مبتنی بر ضوابط و مقررات بانکداری بدون ربا، تقویت و اجرای ساختار عملیاتی، قرارگرفتن بانک دی در باشگاه صد شرکت برتر ایران، تسویۀ بدهی بنیاد شهید به خانوادۀ معظم شهداء از طریق پرداخت وجوه حاصل از خرید نیروگاه دماوند به بنیاد شهید توسط بانک دی با هماهنگی رئیس کل وقت بانک مرکزی و درنتیجه حل مشکلات طولانی مدت و لاینحل خانوادۀ معظم شهداء، اصلاح و بهبود روندهای فعالیت بیمۀ بانک دی و نجات از ورشکستگی قریب الوقوع آن و نیز ارتقاء جایگاه بیمه دی در نظام بیمهای کشور و سازمان بورس، نجات ورشکستگی صرافی بانک دی و جبران خسارتهای وارد به آن، کسب جوایز و افتخارات متعدد و… .
ایشان در حال حاضر همچنان در تلاش است تا در جبهۀ اقتصادی فعالیت های مؤثری در جهت رشد و تعالی اقتصادی و عملی کردن اقتصاد مقاومتی انجام دهد.
یکی از اقدامات اساسی دکتر شفیعزاده، تأسیس مؤسسۀ خیریه در سال 1393 با همکاری تعدادی از دوستان و تشکیل گروههای جهادی در جهت محرومیتزدایی از منطقۀ محروم سیستان و بلوچستان می باشد که تاکنون نیز با قوت به فعالیت خود ادامه می دهد.
دکتر شفیعزاده بر این باور است که نجات اقتصادی کشور در همۀ بخشها و نیز پیادهسازی اقتصاد مقاومتی مورد تأکید مقام معظم رهبری، تنها با تکیه بر روحیۀ جهادی و انقلابی ممکن است؛ درحالی که بیتوجهی به این مهم از طرف مدیران عالی و میانی کشور خسارات سنگینی به وجود آورده است. وی با همین اعتقاد و در پی توصیههای اکید مقام معظم رهبری (مدّظلهالعالی) در طول قریب به دو دهه در جبهۀ اقتصادی فعالیت نمود. با این حال جریان نفوذ بیکار ننشسته و همیشه درصدد ضربه زدن به مدیران جهادی و انقلابی برآمده است. ایشان یکی از نمونههای بارز آن است که تحت توطئههای وسیعی قرار گرفت که إنشاءلله این توطئهها نیز خنثی و جریان نفوذ رسوا گردد.